یک امشب
بازدید: 0
تاريخ : 1402/09/18
دست بر نمي دارد
نمي رود يک امشب بگذارد
سر سنگين به خواب تو
از فراموشي گريه بميرم
کر مي کنم همين چند خط کهنه
خودش يک شعر کامل است
اما ادامه مي دهم
شب همه شب اين سال و ماه بلند
کارم از شمارش شد آمد دريا گذشته است
ديگر از تقسيم خستگي با خويش نيز خوابم نمي برد
چقدر امشب من
باز شبيه شب پيش از اين شب است
نمي رود يک امشب بگذارد
سر سنگين به خواب تو
از فراموشي گريه بميرم
کر مي کنم همين چند خط کهنه
خودش يک شعر کامل است
اما ادامه مي دهم
شب همه شب اين سال و ماه بلند
کارم از شمارش شد آمد دريا گذشته است
ديگر از تقسيم خستگي با خويش نيز خوابم نمي برد
چقدر امشب من
باز شبيه شب پيش از اين شب است